ایلیا جونم ایلیا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

ایلیا هدیه ای به مامان وبابا

اخرین حرفای مامان به پسرش درسال1392

1392/12/28 0:58
نویسنده : مامانی
181 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم.امروز28اسفند اخرین سه شنبه سال1392بود.دیگه کم کم بهار داره میاد.این دومین بهارزندگیته عزیزم.الهی 120 تا بهار ببینی شیرمرد من.امسال از اولش با من وبابا بودی بخاطر همین خیلی برامون سال خوبی بود.صبح هام بادیدنت شروع میشدن باخنده هات ادامه پیدا میکردن تا شب که با نوازش کردنت تموم میشدن.همدم وهمبازی روزهای هم بودیم.دیگه وقتی بابا نبود تنها نبودم.تو بودی خنده هات بود گریه هات بود شیطونیهات شیرین کاریهات خرابکاری هات دردسرهات خلاصه امسال باعشق حضور تو گذشت پسرم واین بهترین سال زندگی من بود چون من به حرمت بودنت مادر شدم واین حس خوبو مدیون توام عزیز معصوم من.تا حاللا هیچ کس نتونسته ونمیتونه چنین هدیه ای بهم بده ولی تو با این دستای کوچولوت یه چنین هدیه بزرگی رو بهم دادی ومن امیدوارم که از عهدش بر بیام.(باز دوباره مامان نازک نارنجی گریش گرفت)

عزیزم

پسرم:

امیدوارم تو این سال جدید تنت سالم باششه وخداهمه بچه هارو واسه مامان باباهاشون نگه داره تو رو هم ماسه من وبابا حفظ کنه.دوستدارم ایلیا من.قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سمانه (خاله ی فریما)
28 اسفند 92 0:53
پیشاپیش سال نو مبارکامیدوارم که سال خیلی خوبی داشته باشید
مامانی
پاسخ
ممنونم.امیدوارم شما هم سال خوبی داشته باشید