ایلیا جونم ایلیا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

ایلیا هدیه ای به مامان وبابا

داماد کوچولو

ایلیا در شب جشن عقد عمه مریمش.که البته شب تولد بابا هم بود.22/2/1393 انقدر اون شب شیطونی کردی که نگو.توی محضر هم کلی اتیش سوزوندی موش کوچولو من.یا به سفره عقد دست میزدی یا میرفتی پیش عمه وصداش میکردی.فدای شیطونیهات خوشگلم. ...
31 ارديبهشت 1393

درددل مامان با پسرش

روزا خیلی زودمیگذرن........ توهر روز بزرگتر میشی ومن هر روز به پیری نزدیکتر میشم........ شبها وقتی میخوابی خیلی بهت فکر میکنم ایلیا جونم........ به اینکه چقققققققققققققققدر زود میگذره......... به اینکه چقققققققققدر دوستدارم.......... به این حس زیبای مادرانه........ به این مسئولیت سنگین وشیرین........ انگار همین دیروز بود تازه به دنیا اومدی خیییلی شعاریه ولی واقعا زود میگذره پسرم. چقدر خوبه که یه روز اینارو میخونی انگار واقعا بزرگ شدی وروبه روم نشستی  ودارم باهات حرف میزنم هرروز که میگذره شیرینتر میشی...... عزیزتر میشی. تو که الان خوابی عزیزم ولی مامان خواست باپسرش درددل کنه.دیگه وقتی که اینو میخونی که بیدا...
25 ارديبهشت 1393

ایلیا نجارباشی

یاشاسین آذربایجان غیور این لوزا خلی سلم شولوغه کابینتای خونمونو وص میکنم دیگه وقت شیل خولدنم ندارم این لوله چشمونم که هیچی بلد نیس نی دونم بابام این لوله چشمونو از کجا پدا کده گابمون زایید پسر لوله کشیم باید بکنم ...
23 ارديبهشت 1393

ایلیا جون وخونه جدید

سلام شیرمرد من.بعداز یه غیبت تقریبا طولانی اومدم.خلاصه این اثاث کشی تموم شد شماهم راحت شدی.یه کم بهت سخت گذشت ولی بالاخره تموم شد.ایلیا من حسابی اینجارو دوست داره.صبحانه وناهارتو کنار پنجره در جوار جوجو ونی نی وماشین و...میخوری کلی هم ذوق میکنی عزیزم. عزیزم تازه یادگرفتی به مورچه میگی "م" به نون میگی "ن".هروقت هم میریم پارک میگی "تاب تاب".انقد خوردنی شدی که نگو.این خونه دیگه فعلا کاری با کابینتها نداری فقط کفشهارو از توی جاکفشی در میاری تا میگم دست نزن سریع میذاری سرجاشون مرد کوچولوی دوستداشتنی من دوستدارم پسرکم ...
15 ارديبهشت 1393

ایلیا جون وعید

سیزده بدر1393.ایلیا درحال کوهپیمایی ویا بهتره بگم تپه پیمایی. اینجا همش میخوردی زمین عزیزم.تازه3دفعه باپیشونی بصورت سجده فرود اومدی ودرهمون حالت میموندی وتکون نمیخوردی وچند ثانیه گریه میکردی.انقدبامزه میشدی.چون شلوار جین پات بود نمیتونستی تکون بخوری واینجا......... در نهایت حبس بدلیل شیطنت بسسسسسسسسسیار زیاد ...
23 فروردين 1393

دلنوشته مامان برای پسرش

                                                                                           اسمانم با توست                                      ابر وبارانم باش        &...
21 فروردين 1393

هفته ای که گذشت...

سلام پسر گلم.قربونت برم که الان توی خواب نازی عزیزم. البته این هفته هنوز تموم نشده.دیروز سه ششنبه19فروردین 93 بود.این اولین هفته بعد از تعطیلاته که اصصصصصلا برامون خوب نبود .شما همش بخاطر دندونت درد میکشی تازه سرما هم خوردی دیروز با بابا بردیمت دکتر و یه عالمه بهت دارو داد.امروز هم من رفتم دکتر وسرم زدم.اخه منم سرما خوردم وچون شما اصصصصصلا غذا نمیخوری وفففففففقط شیر میخوری دیگه امروز حسابی منو از پا در اوردی وبیحال شدم.همش هم دوستداری بغلم باشی واجازه نمیدی تکون بخورم .وابستگیت به من هر روز بیشتر وبیشتر میشه عزیزم.چون خودم هم مریضم یییییییه کم برام مشکله.تازه با این اثباب کشی و این وضع خونه......تو هم دیگه خسته شدی از این وضعیت.واسه اینم ...
20 فروردين 1393

ایلیا جون ودرد شدیییییییید دندون

عزیزم داره دندونهای  اسیابشو در میاره. سه شبه اصصصصصصصلا راحت نخوابیدی عزیزم .از شب سیزده بدر درد دندونت شروع شد.همش تب میکنی بخصوص شبها مثل کوره داغ  میشی.روزها هم همش بیتابی وکسل .اصلا یه وقتایی دلم میخواد همه دندونامو بگیرم بدم بهت تا دیگه انقدر زجر ودرد نکشی واسه دندون در اوردن .اخه وقتی میبینمم نمیتونم برات کاری کنم وتو درد میکشی ناراحت میشم .ایشالا زودتر  پروند این دندوونها به سلامتی بسته بشه. ...
17 فروردين 1393

بالاخره عید1393 اومد

              عیدتون مبارک اینم ایلیا جونم کنار سفره هفت سین خودش که داره دعا میکنه الهی همیشه تنت سالم هوای زندگیت بهاری دلت سبز وشاد زندگیت مثل اب جاری وپاک اینده ت باقران امیخته وسالهای عمرت پربرکت وزیر سایه الله وایمه باشه پسر عزیزم ایلیا قشنگ من. تاوقتی زنده ام همه جا حامی واولین واخرین پناه زمینیت خواهم بود.دوستدارم مرد شدنت رو ببینم بزرگ شدنت رو ببینم موفقیت هاتو ببینم عزیز دلم. این سالها که میگذرن تو بزرگ وبزرگتر میشی اقا ورشید میشی ومن به پیری میرسم.دوستدارم همیشه پیشت باشم گل قشنگم. دنیا دنییییییییییییییا دوستدارم ایلیا.   &...
29 اسفند 1392